×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دانستنیها

مطالب خواندنی

× می خوام عاشق بشم اما تب دنبا نمیذاره سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
×

آدرس وبلاگ من

sky-water.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sky water

داستان اخلاقی

یک ملا و درویش

یک ملا و یک درويش كه مراحلي از سير و سلوك را گذرانده بودند و از ديري به دير ديگر سفر مي كردند، سر راه خود دختري را ديدند در كنار رودخانه ايستاده بود و ترديد داشت از آن بگذرد.. وقتي آن دو نزديك رودخانه رسيدند دخترك از آن ها تقاضاي كمك كرد. درويش بلا درنگ دخترك رابرداشت و ازرودخانه گذراند.

دخترك رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتي طولاني را پيمودند تا به مقصد رسيدند. در همين هنگام ملا   كه ساعت ها سکوت كرده بود خطاب به همراه خود گفت:�دوست عزيز! ما  نبايد به جنس لطيف نزديك شويم. تماس با جنس لطيف برخلاف عقايد و مقررات مكتب ماست. در صورتي كه تو دخترك را بغل كردي و از رودخانه عبور دادي.� درويش با خونسردي و با حالتي بي تفاوت جواب داد: � من دخترك را همان جا رها كردم ولي تو هنوز به آن چسبيده اي و رهايش نمي كني.�

یکشنبه 3 مرداد 1389 - 11:44:48 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم