عدهاي از باجگيران
دستگاه خلافتي، گريبان شخص روستايي را گرفته بودند و از او که آه در بساط نداشت،
ماليات ميخواستند.
مرد روستايي هر چه قسم ميخورد و تضرّع ميکرد که چيزي
در بساط ندارم، فايده نداشت و مأمورين دست بردار نبودند.
پس از اينکه بر مأمورين ثابت شد که روستايي چيزي ندارد،
از شدت عصبانيت کلبه و کاشانۀ او را به آتش کشيدند.
روستايي بيچاره فرياد ميکشيد و مرتباً اين جمله را
تکرار ميکرد: اين کار انساني نيست، بلکه حيواني است.
از قضا بهلول از آنجا عبور ميکرد و گفتههاي روستايي را
شنيد و پس از قدري تأمّل گفت: عمو جان! اتّفاقاً اين کار انساني است و گرنه هيچ
حيواني خانه و کاشانۀ حيوان ديگر را به آتش نميکشد.
19705 بازدید
6 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
18 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian